ترس باعث فلج شدن و اقدام نکردن آنها نمیشود
اپرا میگوید: «من معتقدم که یکی از بزرگترین
خطرهای زندگی این است که هیچگاه خطر نکنید.» احساسات مربوط به ترس ناشی از مواد
شیمیایی هستند که در هنگام دعوا یا سفر هوایی در بدنتان آزاد میشوند. کارآفرینان
متوجه شدهاند که هیچ خطر قریبالوقوعی در کار نیست و حتی در هنگام داشتن چنین
احساساتی احتمال بالای موفقیت وجود دارد. آنها میدانند که این احساس ترس انگیزه
آنها برای پیش رفتن را قویتر میکند و باعث فلج شدن آنها نمیشود.
آنها اشتیاق دارند… پول
درآوردن تنها یک کار جانبی است
همه کارآفرینان پول به دست میآورند.
چون راهحل منحصربهفردی برای حل مشکل مشتریانشان پیداکردهاند. هیچکدام از آنها
شرکتشان را باهدف ثروتمند شدن بنیانگذاری نکردهاند. بلکه ایدهای داشتند. برنامه
عملی را دنبال کردند. متوجه شدند که مصرفکننده چه چیز میخواهد و همان را به او
تحویل دادند.
کارآفرینان شکست را بهعنوان
بخشی از مسیر موفقیت در نظر میگیرند
آنها میدانند که هنری فورد سه بار
ورشکست شد و کوکاکولا در اولین سال کاری خود تنها ۲۰۰ دلار درآمد داشت. آنها شکست را نمیبینند بلکه تلاشی که منجر
به شکست شده را در نظر میگیرند. هر تلاشی که منجر به شکست شده باشد، آنها را به
موفقیت نزدیکتر میکند.
کارآفرینان موفق اطراف
خود را با تیمی عالی پر میکنند
آنها تواناییهای خود را میشناسند و
درنتیجه با تیمی همراه میشوند که تواناییهای مکمل داشته باشند تا محیط کاری
متعادلی ایجاد کنند.
آنها خود را تشویق میکنند
پاداشهایی که در مسیر رسیدن به
موفقیت برای خود تدارک دیدهاید نهتنها عوامل انگیزهبخش خوبی هستند، بلکه اغلب
با ایجاد اهداف کوچک در طول مسیر درواقع شتاب بیشتری بهسوی پایان مسیر به دست میآورید
که دقیقاً برخلاف چگونگی پیروزی در یک مسابقه است.
آنها ارادی عمل میکنند
اعمال آنها همسو باارادهای است که
در پس اهدافشان وجود دارد. این موضوع به آنها اجازه میدهد تا از منحرف شدن در
طول مسیر اجتناب کنند. داشتن ارادهای واضح و مشخص به انرژی شما اجازه رهایی میدهد.
آنها قبل از آنکه آماده
شوند، شروع به کار میکنند
این شعار ماری فورلو است. چون وقتی
شما صبر میکنید تا وقتی کامل شدید، شروع به کارکنید، درواقع در انتظار چیز
غیرممکنی هستید. هیچچیز هیچگاه کامل نیست.
آنها بازیکنان شطرنج
هستند، نه مهرههای آن
آنها حرکات خوبی انجام میدهند و
برای تمام احتمالات برنامهای دارند. آنها فقط به دلیل اینکه دلبستگیشان به
نتیجه را رها کردهاند، بازی را کنترل میکنند. این کار به آنها اجازه برداشتن حرکات
بزرگ را میدهد.
آنها وقتشان را برای
ایمیلها و شبکههای اجتماعی هدر نمیدهند
آنها از روشهای ارتباطی به نفع خود
استفاده میکنند. این کار زمان باارزش آنها را از بین نمیبرد.
آنها متفاوت فکر میکنند
در دنیای امروز، موفقترین میلیاردرها
نیز همان ۲۴ ساعت شبانهروز و همان دسترسی به
اطلاعاتی را، دارند که همه دنیا از آن بهرهمند
هستند. وجه تمایز آنها با دیگران نوع تفکر متفاوت آنها نسبت به هرکس دیگری است.
آنها همیشه نیمهپر
لیوان را میبینند
دیدن موقعیت در هر چیزی یک نوع ذهنیت
است نه ویژگی شخصیتی. افراد موفق افکار مخرب خود نظیر شک و تردید را شناسایی میکنند
و سپس آنها را تغییر میدهند.
آنها یادداشتبرداری میکنند
آنها میدانند که چه زندگی پرمشغلهای
دارند؛ بنابراین زمانی که فکری به ذهنشان خطور میکند، آن را یادداشت میکنند تا
سر فرصت و بعد از انجام دادن کار فعلی به آن بپردازند. این تمرکز نظم یافته بدون آنکه
عملکرد فعلیشان مغشوش شود، به آنها فعالیت چندگانه خلاقانه میدهد.
آنها به شکلی جدی کار
میکنند و تفریح میکنند
موفقترین کارآفرینان میدانند که
فاصله زیادی بین کار و تفریح وجود دارد. آنها میدانند که چه زمان بهخوبی کار
کنند و چه زمان به استراحت و جوانسازی خود بپردازند.
آنها بازخوردهای مفیدی
را ارائه میدهند
آنها نهتنها برنامهای برای کارهایشان
دارند، بلکه همچنین به برنامههای شما گوش میدهند و توصیههای مفیدی را ارائه میکنند.
آنها میدانند که در چه زمینههایی مهارت دارند و با دستودلبازی به دیگران کمک
میکنند تا به رؤیاهایشان دست یابند.
آنها از شنیدن نظرات و
بازخوردهای مردم خوشحال میشوند
آنها با حضور در جمع کوچکی از افراد
فوق موفق متوجه میشوند که مغزهایشان بهطور کاملاً متفاوتی نسبت به دیگران عمل میکند
و با درک این موضوع که به نظرات و دیدگاههای مختلفی احتیاج دارند، به سراغ پرسش و
جستجو از دیگران میروند. حتی اگر تعداد مخالفین آنها بیشتر از حامیانشان باشد،
زمانی که به اجرای ایدهای میپردازند، آنها را نیمهکاره رها نمیکنند.
کارآفرینان بهطور مداوم
به ایجاد روابط میپردازند
شما هیچگاه نمیدانید که شراکت فوقالعاده
بعدی بین چه کسانی ایجاد میشود؛ بنابراین کارآفرینان در هر موقعیتی (عروسی
آشنایان، جشن مدرسه فرزندشان یا جلسات کاری) با دیگران ارتباط برقرار میکنند. هیچ
زمانی برای برقراری ارتباطات نامناسب نیست.
آنها سؤالات زیادی میپرسند
بهطور طبیعی نسبت به عملکرد اوضاع و
اطراف خود و همچنین نوع تفکر دیگران کنجکاو هستند. سؤال پرسیدن نهتنها آنها را
افرادی مشتاق جلوه میدهد، بلکه به آنها اجازه میدهد تا مکالمه را به سمتی سوق
دهند که برایشان بیشترین اهمیت را دارد.
آنها بهترین افراد را دوروبر
خود نگه میدارند
این مورد شامل بهترین کارمندان فروش،
بهترین کارمندان اداری، بهترین پزشکها و بهترین وکلا میشود. عقیده آنها در مورد
اینکه هرکسی در زندگیاش درزمینهٔ کاری خود بهترین است، افرادی را جذب میکند که
میخواهند در بالاترین درجه قرار بگیرند.
قدردان هستند
چیزهای خوبی را که در زندگی دارند، میشناسند
و همیشه سپاسگزار وجود آنها هستند.
این رویکرد قدردانی است. به قول یکی
از افراد بسیار موفق: «روی هر چیزی که متمرکز شوید، افزایش آن را خواهید دید؛ و
اگر روی خوبیهای زندگیتان تمرکز کنید، خوبیهای بیشتری ایجاد خواهید کرد.»
حرفهای تکراری نمیزنند
با تکیهبر فراهم کردن نیازهای مردم
به جایگاه امروزیشان رسیدهاند. اگر میخواهند در مورد این موضوع صحبت کنند، از
صمیم قلب این کار را میکنند و مانند فروشندگان خودروهای قدیمی که هرروز و هرروز
برای ختم معامله حرفهای تکراری میزنند، عمل نمیکنند.
ارزش وجودی آنها مثل
حساب بانکیشان در نوسان نیست
به برخی میلیاردرها فکر کنید؛ حساب
بانکی آنها مانند یک آسانسور بالا و پایین میشود اما اعتمادبهنفس و ارزش وجودی
او ثابت مانده است.
این عادات را آنقدر تمرین کنید تا
بخشی از ماهیت وجودی شما شوند؛ مانند یک فرد موفق عمل کنید تا واقعاً موفق شوید.